سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مى‏گفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مى‏مانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :22
بازدید دیروز :27
کل بازدید :28344
تعداد کل یاداشته ها : 44
103/2/10
4:52 ع

خدایا کنار پنجره می ایستم و مثل کسی که زیر باران خیس شده به تو نگاه می کنم و حرفهایم را برایت روی طاقچه , نزدیک گلهای شمعدانی می چینم . کاش تا قیامت بتوانم کلمه ها را یکی ,یکی روی هم بگذارم و کوهی سترگ بسازم , آنگاه چون شاعری دلشکسته از این کوه بالا بیایم و به تو سلام کنم. خدایا , می خواهم تا روزی که اسرافیل در صور خود می دمد با تو حرف بزنم . دعا کن صدایم نگیرد و کنار زنبق های عاشق از پا نیفتم . من در دل سنگهای سخت , در گلبرگهای نیلوفران تنها , در آواز کوتاه زنجره ها تو را جستجو می کنم کاش صدایم را لای برگهای درخت گردو پیچیده ام بشنوی . کاش راه مزرعه ابرها را به من نشان بدهی , کاش موجهای کهنه دریا بخاطر بیاورم . خدایا می خواهم کبوتری تازه سال باشم یا شکوفه ای بر شاخه درخت نارنج , می خواهم زندگی را بی دریغ دوست داشته باشم و در همین فرصت کوتاه زیستن فقط نام تو بر لبم باشد. می خواهم جور دیگری از تو بنویسم. می خواهم به شکل تازه ای کفشایم را بکنم و تا درگاه تو جلو بیایم . خدایا من از روزهای دود گرفته گریزانم و به شبهایی که مهتابی زیبا در دست دارند , پناه می برم , من از مردگان نمی ترسم و از سایه ها و کلاغها هراسی ندارم , من با نام توبه آسمان بر می گردم . خدایا بی آنکه نانی در دستهایم باشد و قبل از اینکه شعرهایم به خواب بروند تورا ستایش می کنم .خدایا قبل از اینکه گیسوانم سفید شوند و دست و پا بسته از صفحه شطرنج هستی بیرون بیایم , مرا به تالارهای بلورین سپیده ببر تا برای پلکهای خواب آلود ترانه بیداری بخوانم.


91/2/23::: 9:55 ص
نظر()