سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و بر مزار رسول خدا ( ص ) ، هنگام به خاک سپردن او گفت : ] شکیبایى نیکوست جز در از دست دادنت ، و بى تابى ناپسند است مگر بر مردنت . مصیبت تو سترگ است و مصیبتهاى پیش و پس خرد ، نه بزرگ . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :17
بازدید دیروز :3
کل بازدید :30710
تعداد کل یاداشته ها : 44
103/9/8
9:11 ص

 

خدایا هر وقت احساس می کنم آخرین کلمه را در دست دارم و دلشوره با تو حرف نزدن در جانم می نشیند کلمه ای تازه در دستانم می گذاری و به من می گویی حرف بزن ! خدایا خوشحالم که با کبوترها دوستم و حرف گنجشکها را می فهمم واز باران تند بهارفرار نمی کنم ,خوشحالم که تو را هنگام روشن کردن یک شمع وآب دادن گلهای ارکیده و خوردن یک بستنی و در مرور نام پرندگان به یاد می آورم.

خدایا , هر وقت دلم برایت تنگ می شود به چادر سپید مادرم نگاه می کنم و دستهایم را روی ستاره ها می کشم و با خودم می گویم چه می شد من! ازآسمان به زمین نمی آمدم؟ چه می شد مثل فرشته ها روز و شب دوروبر تو می گشتم , راستی آنها با چه زیانی با توحرف می زنند؟ آیا می دانند دل عاشق چه رنگی است؟آیا می توانند گریه کنند؟

خدایا, دستهایم خالی است همه سرمایه من چند قطره اشک و چند کلمه ناقابل است , دلم می خواست پیراهنی زیبا و گرانبها برای تک تک فرشتگانت میخریدم,دلم می خواست هر روز بر ایشان نامه می نوشتم وسفارش می کردم سلام مرا به تو برساند .

خدایا , با اینکه مشتاق دیدارم اما از اینکه در کوله بارم چیزی برای توندارم می ترسم, آیا مرا با یک خوشه انگور وزنبیلی پر از شرمساری می پذیری؟آیا در روز قیامت اجازه دارم در چشمهای تو نگاه کنم و شعر بخوانم؟ خدایا در آن صحرای گرم و تفتیده مرا به لیوانی شبنم خنک میهمانی خواهی کرد؟

خدایا دلم می خواهد با ماه و خورشید و شاخه های یاس محشور شوم, دلم می خواهد با یک دسته گل سرخ و چندغزل شیوا کنار تو بایستم و تورا به حق سلام و صلوات و بی کرانگی کائنات قسم بدهم که از گناهانم بگذری.