سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرخوری حجاب تیز فهمی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :7
کل بازدید :28605
تعداد کل یاداشته ها : 44
103/2/29
9:27 ع

عمریست با سکوتی پر از غم و فریاد در برهوت بی کسی , تنها مانده ایم ودر کنار درخت خشک زندگی عاشقا نه و بی صبرانه چشم انتظار نشسته ایم و با غربت چشمهای خسته خود به جاده بی انتهای پر از مه می نگریم تا شاید قاصدکی خوش خبر بیاید و مژده آمدنت را برایمان بیاورد که ما هر روز و هر لحظه در انتظار طلوع خورشیدعدالتت نشسته ایم, ای گل نرگس


  
  

خدایا ندیشه‌ام را در مسیری معنوی و روحانی قرار ده، تا روحم را با تو درآمیزم، و لذت ِ بودن ِ با تو را در لحظه لحظه‌ی زندگی‌ام دریابم.
خدایا، اندیشه‌ام را چنان محکم ‌ساز که به حقیقت و عقلانیت متعهد باشم، و تنها بر پایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی کنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و دیگران از من می‌خواهند فراتر بروم.
خدایا، به من بینشی عطا کن که هیچ وقت خود را با دیگران مقایسه نکنم، بر آنهایی که از من برتر هستند حسد نورزم، و بر آنها که پایین ترند فخر نفروشم، و بر آنچه دارم قناعت کنم و همواره در این اندیشه باشم که از آنچه در حال حاضر هستم، فراتر بروم.
خدایا، به من فهمی عطا کن تا تفاوتهای خود با دیگران را دریابم، و بفهمم که با شخصیت منحصربه فردی که دارم قاعدتا زندگی منحصربه فردی نیز برای خود خواهم داشت، که از جهاتی می تواند متفاوت از زندگی دیگران باشد، مهم آن است که به تفاوتهای خودم و تفاوتهای دیگران احترام بگذارم و زندگی ام را منطبق با آن چه هستم، شکل ببخشم.
خدایا، توانایی ِ عشق به دیگری را در وجودم بارور ساز، تا انسان ها را خالصانه دوست بدارم، و بهترین لحظات لذت زندگی ام، لحظاتی باشد که بدون هیچ نوع چشمداشتی، خدمتی به همنوع ام می کنم.
خدایا، مرا از هر نوع نفرت و کینه ای که حوادث تلخ روزگار بر وجودم نهاده است، رها کن، تا با رهایی از نفرت و کینه، بتوانم دیگران را آن طور که هستند، بپذیرم و دوست بدارم.
خدایا، فهم مرا از زندگی آن چنان ژرف ساز تا قوانین آن را دریابم، و بفهمم که در زندگی چیزهایی هست که قابل تغییر نیست، قوانینی هست که از آنها تخطی نمی توان کرد، تا ساده لوحانه نپندارم که هر آنچه می خواهم را می توانم داشته باشم، و هر آنچه آرزو می کنم خواهم داشت.
خدایا، این توانایی را به من عطا فرما تا در لحظه لحظه زندگی ام، در لحظه حال و برای آنچه هم اکنون می گذرد زندگی کنم، و زیبایی ها و شادی هایی که هم اکنون از آن برخوردار هستم را با اندیشیدن بیش از حد به گذشته ای که دیگر پایان یافته است، و دغدغه بیش از حد برای آینده ای که هنوز نیامده است، نادیده نگیرم.
خدایا مگذار که در بند گذشته باقی بمانم، و چنان تعهد و دغدغه ی کشف حقیقت را در درونم شعله ور ساز که هیچگاه بخاطر آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام و آبرو ، حیثیت و شخصیت اجتماعی ام بدان وابسته است، از حقیقت هایی که هم اکنون بدان ها دسترسی می یابم، و ممکن است همه آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام به چالش بکشد و بی اعتبار سازد‏، محروم نمانم.
 خدایا، مرا به انضباطی درونی متعهد کن، تا بفهمم و بدانم که هر کاری که دوست دارم و از آن لذت می برم را مجاز نیستم که انجام دهم.
خدایا، کمکم کن تا عمیقا دریابم که زندگی بیش از آنچه اغلب می پندارند جدی است، و برای هیچ انسانی استثنا قائل نمی گردد، همه ما برای آنچه می خواهیم و در آرزوی آن هستیم باید تلاش کنیم و شایستگی و لیاقت به دست آوردن آن را داشته باشیم. خدایا، به من بیاموز که بدون شایستگی و لیاقت داشتن چیزی، نخواهم که تو آن را از آسمان برایم بفرستی. و در آخر ؛ خدایا، نعمت سکوت را بر من ارزانی دار ، تا در آن لحظاتی که طنین زندگی روزمره در درونم آرام می گیرد، نوای دلنشین و آرامش بخش حضور تو در روح و وجودم، مرا گرم و آرام سازد.

 


  
  

روزی خواهی آمد 

این آدینه نیز نیامدی و من بی قرارتر از همیشه چشم در راهم , من هنوز هم چشم به عقربه های زمان دوخته ام , ثانیه ها,دقیقه ها و ساعتها می گذرند و من همچنان انتظار می کشم , شاید این آدینه با لبخندی زیبا و مهربان بیایی . من هنوز هم چشم انتظارم و ایمان دارم روزی خواهی آمد . گل نرگس

 

وقتی از تو می نویسم, ورق سرمست از شادی می گردد و قلم به رقص در می آید , نمی دانم چه رازی در نامت نهفته است که هر گاه از تو می نویسم تمام وجودم به وجد می آید , اما قلم نیز همچون قلبم می لرزد و اشک می ریزد که باز هم انتظار , انتظار ...مولای من بیا....بیا که عاشقانه به انتظارت نشسته ایم , بیا تا آدینه ها رنگ سبز عشق را به خود بگیرند و خورشید به تو تعظیم و ماه به احترام تو ستاره ها را فرش راهت کند, بیا تا جای قدمهایت بوسه گاه عاشقان شود و تلائلوئ نگاهت بر جانهای خسته مان بنشیند , بیا تا آسمان به شوق دیدارت اشک بریزد و گلهای لاله به استقبالت بیایند . به امید آنروز


  
  

کاش میشد آدمی گاهی به اندازه نیاز بمیرد بعد بلند شود آهسته آهسته خاک هایش را بتکاند گردهایش بماند اگر دلش خواست برگردد به زندگی . دلش نخواست بخوابد تا ابد – کاش میشد گاهی آدم به اندازه نیازش بمیرد برگشتنش .... بماند.


  
  

نجوا

ای عزیز مصر هستی و ای زنده وجود و تجلی ! ای مظهر خدای رحمان و ای پیشوای دلسوز مهربان ! ای معطی علم و ای مربی عقل ! ای محیی روح و ای حیات جان ! تا کی در طلب تو سرگردان باشیم ؟ تا کی تو را بجوییم و به دیدار تو نایل نیاییم ؟ تا کی در جستجوی تو از دیده خون بیفشانیم؟ آیا شود که شام تار فراق به صبح روشن وصال بدل گردد؟ یا مهدی فاطمه

 

مسافر

مسافر کدام جاده ای؟ از کدامین راه می آیی ؟ صدای گامهایت از کدام سرزمین بگوش خواهد رسید ؟ وقتی که بیایی زمین سبز و پاک خواهد شد, رودها و دریاها همانند اشک چشمها زلال خواهند شد , دنیا تشنه دیدار توست ای زلال تراز باران . وقتی تو بیایی بوی بهار همه جا را فرا خواهد گرفت ای تجلی بهار.   یا اباصالح المهدی عج


91/1/26::: 2:34 ع
نظر()
  
  
<   <<   6   7   8   9      >