سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مزد جهادگر کشته در راه خدا ، بیشتر نیست از مرد پارسا که معصیت کردن تواند لیکن پارسا ماند . و چنان است که گویى پارسا فرشته‏اى است از فرشته‏ها . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :8
کل بازدید :28515
تعداد کل یاداشته ها : 44
103/2/16
7:3 ع

 

دل شود امشب شکوفا در زمین     می زند لبخند شادی بر زمین
آسمان ِ دل تبسم می کند              روی ماهت را تجسم می کند
ای مسیح آل پیغمبر سلام            انتهای سوره ی کوثر سلام
ای کتاب راز های مرتضی        یادگار حضرت خیرالنسا
ای صفات تو صفات انبیا          حاصل جمع ِ تمام اولیا
ای قدم هایت صراط المستقیم     حافظ آیات قرآن کریم
ای امام صالحان در روی خاک  اکفیانی اکفیان روحی فداک
السلام ای آفتاب پشت ابر     السلام ای  اوج قله ، کوه صبر
السلام ای آخر هر دلخوشی  عاقبت از غم تو ما را می کُشی
                 السلام ای فخر آدم در زمین

               یادگار حضرت روح الامین  
تو تمام چارده نور مبین   جلوه ی زیبای ربُ العالمین
تو حدیث ناب عترت در زمین   زاده حیدر امیر المومنین
  تو همان نوری که از روز ازل   کرد خالق روی ماهت بی بدل

تو سرشت ناب از نسل علی   نور رب در جلوه ی تو منجلی
عمر تو تاریخ ساز عالم است   مبداء آن از رسول خاتم است
ترسم آخر من نبینم روی تو  صورت زهرائی و دلجوی تو

تو کجائی شیعه می خواند تو را پس نمی گوئی جوابش را چرا

کی می آیی دل تمنایت کند  تا که روزی بوسه بر پایت کند
کی می آیی عقده از دل وا کنم  روضه خوانی پیش تو آقا کنم

کی می آیی کربلا را تاب نیست  در میان خیمه دیگر آب نیست

وای بر طفل رباب و اضطراب  خیمه خیمه جستوی جرعه آب

آب نَبوَد تا که سیرابش کند  جرعه ای نوشاند و خوابش کند
کربلا و یک بیابان اشک و آه   شیرخواره در میان قتلگاه

نام تو آمد در آنجا بر زبان   کی می آیی حضرت صاحب زمان
ای خوش آن روزی فرج برپا شود  با دو دست فاطمه امضا شود
ولادت باسعادت دوازدهمین اخترتابناک ولایت وامامت،غائب همیشه حاضرحضرت حجت مهدی صاحب زمان برتمام مؤمنین ومحبینش پیشاپیش تبریک وتهنیت باد

 

 

 


95/2/30::: 8:3 ع
نظر()
  
  

 

من خدا را  دیدم پشت کوکب  لای آن بوته رز
 قامت سرو بلند  برق آن پولک ماهی در آب  عطر یاس سپید نور آن ماه قشنگ خنک آبی آب 
روی آرامش خواب گل یخ  چه خدایی دارم  چه به من نزدیک است پشت هر بارش باران بهار
بعد هر قوس و قزح لای هر پیچ اقاقی در باغ   پشت راز گل سرخ، مهر آن مهر گیاه
 هر اناری به درخت ،گره مشت خدا  . مشت خدا باز کنید دانه سرخ انار، همه تسبیح خدا
باغ ، لوح زیبای وجود هر درخت , سوره ای از هستی  برگهایش، همه آیات خدا آیه ای
سبز تر از این دیدی؟ توبه یک شبنم اگر خیره شوی ، طپش ابر بهاری پیداست
گوش اگر باز کنی ، سر گلدسته کاج بلبل از شوق اذان می گوید تو مناجات شب پنجره را،
می شنوی؟  خاک این باغ ، پس از موسم سرما هر سال پر شد از ذکر معاد
بوم نقاشی به این زیبایی و خدا ، قلم  خلقت خود برد به رنگ  رنگ سبزی برداشت
سرو و شمشاد و صنوبر و کمی بوته شبدر پایین   و سپس سرخی گل آن
گل و پرهای شقایق و کمی لاله ناب آبی آب و دم بلبل و شب بو و کنارش سنبل
زرد بر بال قناری و رزو گندم پاک  این همه جلوه هستی از کیست؟
یاس از آندور صدا کرد، خدا گل سرخ خوش بو   غنچه کوچک خود را به بغل سخت فشرد

غنچه کوچک مینای صبور، چشمکی زد و شکفت  گل محبوبه شب، عطر خود را از دور زدو
یک گوشه نشست. دل باغ ، هوس باران داشت  قطره ای ریخت پاشویه حوض   تا که آن ابر
سپید، دل خود را بتکاند فردا   ناودان زمزمه کرد: بارش ابر صفایی دارد  صبح فردا دل من ،
میزبان طپش جاری آب  حلزونی کوچک ، بی خبر از همه جا  قامت خسته خود را تنها،
پشت یک برگ تماشا می کرد  چه حیاتی جاری ست در تن زنده باغ   روح من ، پر ادراک خداست
گل نیلوفر گفت : همه جا آیت اوست  دیدنش آسان است  سخت آن است نبینی او را
شبه که از نیمه گذشت  من و مهتاب و گل یاس و همه ماهی ها  به جماعت چه نمازی خواندیم.

 

 


94/2/14::: 11:9 ص
نظر()
  
  

 

من خدارا دیدم بر لب طاقچه ای از جنس دعا که شمعی میسوخت پر نور  و گلی میخندید
به ندای قرآن  دل من تنها بودبه صدا گوش میداد. و نمیدانست چیست ؟ از کجاست؟
من در این تاریکی به که می اندیشم؟ به وجودیکه سراسرتنهاست یا به درختی که در این
نزدیکیست . یابه چشمان کدک معصومی که مرا میخواند.به چه می اندیشم ؟ به خدا......
به خدایی که همین نزدیکیست. این صدای چیست که از عمق وجودم پیداست و مرا میخواند:
چه خدا نزدیک است لب درگاه عبودیت توست  به کناری بزن این پرده حجب. همنوا شو تو
 با زمزمه  سبز حیات . به زلالیت چشمان بهاری که گریست اوهمین نزدیکی ست عطر او در
تن باغ نور او در مهتاب  به نم آه و هم آوایی دست تاری پنجره بگرفته نگاهش کردم
باغ آرام و هوایی دلچسب  ذهن نمناک درخت بوی باران می داد  جیر جیر ک در باغ 
آخرین شعر خودش را می خواند حسن یوسف آرام،سوزن از گل سرخ قرض گرفت پشت پیراهن
برگش را دوخت . کفشدوزک به لب باغچه سرخ، بوسه ای زد و گریخت  ماهی کوچک حوض،
 خواب دریایی خود را می گفت و همه ماهی ها باله جنبان گفتند: خواب خوبی ست خدا خیر کند
شیشه عطر بهار ،لب دیوار شکست  و هوا پر شد بوی خدا لب پاشویه نشستم  چه زلال است  این
آب . ماه در حوض خودش را می شست  دست در حوض زدم ماه شرمنده، خجل ،پیچ و تابی به خودش
داد و گریخت  نردبان گفت به مهتاب : بام تا صحن حیاتش با من غبطه خوردم به درخت  غبطه خوردم
به گل اطلسی  کنج حیاط  گل شیپوری سر به گوش گل کوکب میگفت: صبحدم وقت نماز من صدایت کردم
خواب اگر می ماندی . صبح در باغ . خجل می گشتی قاصدک شاد و سبکبال و رها نامه سوسن سنبل را داد
سرو با طمئنینه وضو کامل کرد رفت سر وقت نماز پیچک گوشه باغ ، چون که بازوش دگر تاب نداشت
دست بر خاک تیمم می کرد جیر جیرک از دور آخرین مصرع شعرش را خواند همهمه در دل باغ
بلبل از شاخه با آواز بخواند: سرو قامت بسته است ، وقت تنگ است، شتاب همه قامت بستند.
 باغ می رفت ملاقات خدا   جیر جیرک شنل سبز خودش را بتکاند ماند در صف آخر. باغ پر بود زتسبیح خدا
من خجل از همه غفلت خویش  . دست و پایم گم شده نرسیدم به نماز . گل میمون خندید و گل مریم هم.
سرو در بین رکوع آنقدر ماند که شبنم برسد  من که یک عمر به دنبال خدا میگشتم  امشب این گوشه
باغ  او صدایم می کرد . من چه اندازه دلم بیدار است. 

 

 


  
  

زیارت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا فقط واژه های ارتباط با سالار شهیدان نیست:

بلکه معرفی روشی برای بهتر شدن است. آنها که با زیارت عاشورای آقا انس دارند بارها
 از فراز روشن
" اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد وآل
محمد"
عبور کرده اند، آغاز و انجامی از خدا خواسته اند که نتیجه اش خوشبختی ابدی
است . ماندن و رفتنی را تقاضا کرده اند که دو سوی آن سعادت است و شهادت .
زندگی به سبک بهترین و کامل ترین انسان ها از میان میلیارد ها نفری که آمدند و رفتند.
اینجا و اکنون ، زندگی به روشی که حضرت مهدی (عج) آن را تایید فرماید که
 ذخیره ای از خاندان محمد صلی الله علیه وآله و سلم است و شهادت در کنار آقا و
 همراه ایشان . می توان با یک نگاه تازه تاکید خوبان بر مداومت زیارت عاشورا را به
تفکر نشست . زیارت ارباب شهیدمان می تواند فکر حسینی ، احساس حسینی و رفتار
حسینی بیافرید. با این هدیه آسمانی می شود حسینی شد ، حسینی ماند و حسینی زیست;
همچنان که می توان مهدوی شد، مهدوی ماندو مهدوی زیست. زیارت عاشورا ، هر
روزمان را عاشورایی و هر مکانی را کربلایی می کند. زیارت عاشورا ،
طرحی است برای تکامل و تعالی; ژرف تر بنگریم .
با امید به مداومت بر خواندن زیارت عاشورااز همین الان. التماس دعا




93/8/5::: 8:34 ص
نظر()
  
  

دستی به هوا رفت و دو پیماانه به هم خورد         در لحظه" می"نظم دو تا شانه به هم خورد
دستور رسید از ته مجلس به تسلسل                 پیمانه " می" تا سر میخانه به هم خورد
دستی به هوا رفت و به تایید همان دست           دست همه ی قوم صمیمانه به هم خورد
لبیک علی قطره ی باران به زمین ریخت           "لبیک علی" نور و تن دانه بهم خورد
یک روز گذشت و شب مستی به سر آمد             یعنی سر سنگ و سر دیوانه به هم خورد
پس باده پرید از سرمستان و پس از آن              بادی نوزید و در یک خانه به هم خورد
 عید غدیر ، روز به  ولایت رسیدن مولی الموحدین ، امیر المومنین ، علی بن ابیطالب   
        بر تمامی شیعیان و ولایتمدار آن حضرت تبریک و تهنیت باد.


93/7/20::: 9:18 ص
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >